پیامبر صلىاللهعلیهوآله :
هر کس غمى از غمهاى دنیا را از مسلمانى برطرف نماید، خداوند غمى از غمهاى روز قیامت را از او برطرف کند و هر کس بر شخص تنگدستى آسان بگیرد، خداوند در دنیا و آخرت بر او آسان گیرد و هر کس راز مسلمانى را بپوشاند، خداوند در دنیا و آخرت راز پوش وى شود.
نهج الفصاحه، ح 2920.
نظرات دیگران ( ) |
امروز برای شهدا وقت نداریم
ای داغ دل لاله تو را وقت نداریم
با حضرت شیطان سرمان گرم گناه است
ما بهر ملا قات خدا وقت نداریم
چون فرد مهمی شده نفس دغل ما
اندازه یک قبله دعا ، وقت نداریم
در کوفه تن ،غیرت ما خانه نشین است
بهر سفر کرب و بلا ، وقت نداریم
تقویم گرفتاری ماپر شد از زرد
ای سرخ ، گل لاله ، تو را وقت نداریم
هر چند که خوب است شهیدانه بمیریم
خوب است ، ولی حیف که ما وقت نداریم
نظرات دیگران ( ) |
سجاده ام کجاست
می خواهم از همیشه ی این اضطراب برخیزم
این دل گرفتگی مداوم شاید،
تأثیر سایه ی من است،
که این سان گستاخ و سنگوار
بین خدا و دلم ایستاده ام.
سجاده ام کجاست؟
نظرات دیگران ( ) |
پیامبر صلىاللهعلیهوآله :
اَلذَّنْبُ شومٌ عَلى غَیْرِ فاعِلِهِ اِنْ عَیَّرَهُ ابْتُلِىَ بِهِ وَ اِنْ اَغْتابَهُ أَثِمَ وَ اِنْ رَضىَ بِهِ شارَکَهُ؛
گناه براى غیر گناهکار نیز شوم است، اگر گنهکار را سرزنش کند به آن مبتلا مىشود، اگر از او غیبت کند گنهکار شود و اگر به گناه او راضى باشد، شریک وى است.
نظرات دیگران ( ) |
عمره دل آنگاه آغاز می شود، که از دلدادگی ها فارغ شوی و دل را محرم حریم محرم کنی.
دل آنچنان می باید پاک شود که انگار از روز اول جز محرم در آن نبوده است.
محرم حریم محرم یار باش.
نظرات دیگران ( ) |
السلام علیک یا بقیه الله فی الارضه
عاشقی را جگری می باید
احتمال خطری می باید
نتوان رفت در این ره با پای
عشق را بال و پری می باید
گریه نیمه شبی در کار است
دود و آه سحری می باید
دیده را آب ده از آتش دل
عشق را چشم تری می باید
تو نه ایی مرد چنین دریایی
رنده شوریده سری می باید
نتوانی تو به خود پی بردن
مرد صاحب نظری می باید
چشم و گوش تو به شرک آلوده ست
چشم و گوش دگری می باید
هست هر قافله را سالاری
هر کجا پاست سری می باید
نازپرورده کجا ؟ عشق کجا ؟
عشق را شور و شری می باید
چون مگس چند زند بر سر دوست
فیض را لب شکری می باید
عاقبت نخل امید ما را
از وصال تو بری می باید
نظرات دیگران ( ) |
امام حسنعلیه السلام:
اَللَّومُ أن لاتَشکُرَ النِّعمَةَ؛
تحف العقول، ص 233
نظرات دیگران ( ) |
الهی...
تو را قسم به لحظه دمیدن روحت در کالبد آدمیت
مگذار لحظهای از وجودت غافل شویم
مگذار ظاهر این دنیا ما را از باطن خودمان دور کند
نظرات دیگران ( ) |
السلام علیک یا ابا صالح المهدی (عج)
کوه صبرم نرم شد چون موم در دست غمت
تا در آب و آتش عشقت گدازانم چو شمع
در میان آب و آتش همچنان سرگرم توست
این دل زار نزار اشک بارانم چو شمع
بی جمال عالم آرای تو روزم چون شب است
با کمال عشق تو در عین نقصانم چو شمع
در شب هجران مرا پروانه ی وصلی فرست
ور نه از دردت جهانی را بسوزانم چو شمع
نظرات دیگران ( ) |
باغبان در باغ بود و باغ را آتش زدند
باغ را اندرمیان لاله ها آتش زدند
هست و بود مرتضی یک لاله بود آن هم سوخت
یعنی آنکه هرچه بود از مرتضی آتش زدند
نظرات دیگران ( ) |