شب و روز من گذشت و
قمر تو را ندیدم
همه شب در انتظارم
که ز کعبه رخ نمایی
دل من گرفته اما
نظرش به جمکران است
و گهی به سهله جویا
زمکان بی مکان است
نظرات دیگران ( ) |